هم‌قافیه با باران

تو می روی و دیده ی من مانده به راهت

شنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۳۱ ب.ظ

تو می روی و دیده ی من مانده به راهت
ای ماه سفرکرده خدا پشت و پناهت

ای روشنی دیده سفر کردی و دارم
از اشک روان آینه ای بر سر راهت

بازآی که بخشودم اگر چند فزون بود
در بارگه سلطنت عشق ، گناهت

آیینه ی بخت سیه من شد و دیدم
آینده ی خود در نگه چشم سیاهت

آن شبنم افتاده به خاکم که ندارم
بال و پر پرواز به خورشید نگاهت

بر خرمن این سوخته ی دشت محبّت
ای برق! کجا شد نگه گاه به گاهت؟

مجمدرضا شفیعی کدکنی

۹۵/۰۲/۱۱
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران