تکیه گاهم نشدی،جور تو را باد کشید
سه شنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۵، ۱۲:۵۰ ق.ظ
تکیه گاهم نشدی،جور تو را باد کشید
بی کسی ذهن مرا تا غزلآباد کشید
فارغ از تلخی این برهه تاریخ شدم
آسمان صورت غمگین مرا شاد کشید
دست تقدیر ، در اندیشه ی حبس ابدم
روی پیشانی من یک زن آزاد کشید
آریایی شدم و باور افسانه مرا
تا اُبهّت کده ی سلسله ی ماد کشید
بیستون پیش من از کوه شدن کم آورد
زخم را روی تنم تیشه ی فرهاد کشید
نفت شد علت تحمیلی مُردن که مرا
جان به لب آمده تا خیبر و مرصاد کشید
قتل هر خاطره ، زنجیره ی رویایم را
تا شب حادثه دوم خرداد کشید
آخرین شعر من از بس که غمش سنگین بود
سنگ از درد درونمایه ی آن داد کشید
صنم نافع
۹۵/۰۷/۲۰