جامه دران آمد
يكشنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۴، ۰۸:۳۱ ب.ظ
جامه دران آمد
تیغ
تا "ماهرانه "
تو را روایت کند..
گاه ایستادن نبود
اما..
ایستاده بود باران
به رغم آنهمه آیینه و گیسو
در آستانه ی چهل روزگی خون تو
مومنانه و پرهیزگار
تا پرده ازاین همه روشنی بردارد
..ایستاده بود آب
تا جامه ویران بازوانش را بدرد
..شگفتا: خونی این چنین شعله به دامان دریا نزده بود...
و هیچ آیه ای این گونه محکم
در شریان زمین توان تابیدن نداشت...
تابید و تابید...تا گره بر ابروان تمام دشتهایی بیندازد
که یک روز تو از آن گذشته بودی...با همان هیبت ماه گونه...
تلفظ نامت
کوه را نرم میکند...یا سالار
مریم سقلاطونی
۹۴/۰۱/۰۲