جای چند تا بخیه روی پوست داشتن
پنجشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۵، ۰۷:۴۱ ب.ظ
جای چند تا بخیه روی پوست داشتن
جا زدی تو پشت پا زدی به دوست داشتن
پشت کرده ای به پشت چوبی در اتاق
داغ کرده ای و پشت دست ، داغ روی داغ
داغ اتفاق نارفیق را فروختن
داغ واقعی باغ را شبانه سوختن
شب شبیه شب ، شبیه هیچ چی به غیر شب
بی لبی به روی لب بخواب ، شب بخیر شب !
بی لبی که دوختند توی بند دست بند
آآآآه ! خاطرات بد ... تمام ، نه ! نمی شوند
خواهشا دوباره انتظار را به سر بیار
خواهشا دوباره ابر شو دوباره تر ببار
روشنی بدوز روی چشم های بی کست
خواهشا بخواه ماه ، در بیاید از پست
از اتاق در بیا به جمع ما رفیق ها
خواهشا دوباره اعتماد کن به تیغ ها !
فاطمه اختصاری
۹۵/۰۴/۰۳