هم‌قافیه با باران

جهانی رنگِ معنا یافت از تابیدن ِ مهرش

جمعه, ۱۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۱۴ ق.ظ

جهانی رنگِ معنا یافت از تابیدن ِ مهرش

که می آید به وجد این برکه از بالیدن ِ مهرش

نه در بند زمین باشد نه دربند زمان، اینجا

اگر هفت آسمان دارد دلی بر گردن مهرش

خدا خاصیتی داده به گرمای نگاهِ او

که ایمن از خزان باشد بهار از دیدن مهرش

نگاهش شُرب مادام است گر این می فروش از شرم

عرق می گیرد از پیشانی  ِ آبستن مهرش

بقای جاودان می خواهی ای دل با ولایت باش

که موقوف است هستی بر بدست آوردن مهرش

دلت را بشکن و با آینه بنشین دمی ، شاعر!

که هرجا قلب سنگی هست  باشد دشمن مهرش

شفاعت نامه می خواهم من از شاه نجف ، آنرا

یقین این موج اشکم می برد تا دامن مهرش

بنال از درد غفلت دل ، بنال آنروز باشی تو

پشیمان خاطری مشمول ِ دامن چیدن ِ مهرش


سید مهدی نژاد هاشمی

۹۴/۰۷/۱۷
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران