جهنّم کرده دوری از تو اوضاع جهانم را
يكشنبه, ۷ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۵۹ ق.ظ
جهنّم کرده دوری از تو اوضاع جهانم را
بریز ای عشق، خونم را ! بگیر ای عشق، جانم را
چنان در دوستی نادوستی کردی که بعد از این
به چشمم میگذارم فتنههای دشمنانم را
مرا داد از تو برمیخیزد و دود از دلم... آری
به آتش میکشد این عشق، روزی دودمانم را
چنان چشم تو شورِ تلخْکامی را درآوردهست
که باید با تو با تندی بچرخانم زبانم را
چه در سر داری از این مِهرورزی در میان قهر؟
ِکه وقت گریه با لبخند میبندی دهانم را
شب است و شعر، تنها با شرابِ بوسه میچسبد
مرا خالی کن از اندوه... پُر کن استکانم را !!
سعید ایران نژاد
۹۵/۰۹/۰۷