حسین بود و تو بودی،تو خواهری کردی
سه شنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۳، ۰۶:۱۰ ب.ظ
حسین بود و تو بودی،تو خواهری کردی
حسین فاطمه را گرم،یاوری کردی
غریب تاکه نماند حسین بی عباس
به جای خواهری آنجا،برادری کردی
گذشتی ازهمه چیزت به پای عشق حسین
چه خواهری تو برادرکه مادری کردی
توخواهری و برادر،تومادری و پدر
توراه بودی و رهرو،تورهبری کردی
پس از حسین چه برتو گذشت ای وارث درد
به خون نشستی و درخون شناوری کردی
به روی نیزه سرآفتاب را دیدی
ولی شکست نخوردی و سروری کردی
چه زخمهاکه نزدخطبه ات به خفاشان
زبان گشودی و روشن سخن وری کردی
زبان نبود خود ذوالفقار مولا بود
سخن درست بگویم تو حیدری کردی
تویی مفسر آن رستخیز ناگاهان
یگانه قاصد امت!پیمبری کردی
بدل به آینه شد خاک کربلا با تو
تو کیمیا گری و کیمیا گری کردی
من از کجا و غزل گفتن از غم تو کجا؟
تو ای بزرگ!خودت ذره پروری کردی...
مرتضی امیری اسفندقه
۹۳/۰۸/۲۰