حلقه بستند سر تربت من نوحهگران
شنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۲۷ ق.ظ
حلقه بستند سر تربت من نوحهگران
دلبران زهره وشان گل برنان سیم بران
در چمن قافلهی لاله و گل رخت گشود
از کجا آمدهاند این همه خونین جگران
ای که در مدرسه جوئی ادب و دانش و ذوق
نخرد باده کس از کارگه شیشهگران
خرد افزود مرا درس حکیمان فرنگ
سینه افروخت مرا صحبت صاحب نظران
بر کش آن نغمه که سرمایه آب و گل تست
ای ز خود رفته تهی شو ز نوای دگران
کس ندانست که من نیز بهائی دارم
آن متاعم که شود دست زد بیبصران
اقبال لاهوری
۹۵/۰۳/۰۱