حیف عمرت که بمانی که بفهمند تو را
جمعه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۳، ۰۹:۳۳ ب.ظ
حیف عمرت که بمانی که بفهمند تو را
حیف عمرت که به دنبال مفسر باشی
دور شو از خود و امروز خود و تاریخت
آن قدر دور که یک داغ معاصر باشی
آن قدر دور که یادت برود تلخی ها
رد شو از حاشیه،انگار که عابر باشی
خوش به حال تو که یک عمر،مسافر هستی
قسمتت این شده یک مرغ مهاجر باشی
رضا احسان پور
۹۳/۰۶/۲۸