هم‌قافیه با باران

خاطر بی آرزو از رنج یار آسوده است

جمعه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۳، ۱۱:۰۰ ق.ظ

خاطر بی آرزو از رنج یار آسوده است 
خار خشک از منت ابر بهار آسوده است 
گر به دست عشق نسپاری عنان اختیار 
خاطرت از گریه بی اختیار آسوده است 
هرزه گردان از هوای نفس خود سرگشته اند 
گر نخیزد باد غوغا گر غبار آسوده است 
پای در دامن کشیدن فتنه از خود راندن است 
گر زمین را سیل گیرد کوهسار آسوده است 
کج نهادی پیشه کن تا وارهی از دست خلق 
غنچه را صد گونه آسیب است و خار آسوده است 
هر که دارد شیوه نامردمی چون روزگار
از جفای مردمان در روزگار آسوده است 
تا بود اشک روان از آتش غم بک نیست 
برق اگر سوزد چمن را جویبار آسوده است 
شب سرآمد یک دم آخر دیده بر هم نه رهی
صبحگاهان اختر شب زنده دار آسوده است


رهی معیری

۹۳/۱۱/۱۰
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران