خبر رسید که با دستِ بسته برگشتند
سه شنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۵، ۰۴:۰۷ ق.ظ
خبر رسید که با دستِ بسته برگشتند
زنی میان قدمهای خستهاش لرزید
نشست و آن گره غصه قدیمی را
به دستِ خود وا کرد
به گوشِ ناشنوای زمانه نجوا کرد :
خوش آمدی پسرم
گرفت دستِ پسر را و دید دستش هست
به خنده پا شد و همراه با عزیزِ دلش
به خانهاش برگشت
به همدلانش گفت :
ستارههای پر از رمز و راز آمدهاند
ستارهها همه با دستِ باز آمدهاند
جویا معروفی
۹۵/۰۷/۱۳