خدا را شکر ، گیر افتاده ام در تور گیسو ها
شنبه, ۶ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۵۵ ب.ظ
خدا را شکر ، گیر افتاده ام در تور گیسو ها
که خیلی ها گرفتارند با قلّاب ابرو ها !
مهاراجای من ! از گوشه ی ایوان تماشا کن
که می افتند پیش پای تو در سجده هندو ها
چنان عشق این پلنگ خسته را انداخته ست از پا
که هرجا می رود دستش می اندازند آهو ها ...
مرا « نیش زبانت »، مانع از « نوش لبانت » نیست
به نیشی دل نخواهد کـَـند ، خرس از شهد کندو ها
اگر سویت بیایم ، می روی یک شهر آنسوتر
شبیه گُربه افتادم به دنبال پرستو ها
تو را تا کی میان سینه ام پنهان کنم ای عشق ؟
نخواهد ماند آتش تا ابد در عمق پستو ها
حسین زحمتکش
۹۴/۰۴/۰۶