خسته ام از بودن ِ بی هیچ حاصل بر زمین
يكشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۵، ۰۲:۰۳ ق.ظ
خسته ام از بودن ِ بی هیچ حاصل بر زمین
نیستی پشت مرا می کوبد این دل بر زمین
نیستی غمباد جا خوش کرده در عمق دلم
تا بیندازد مرا بی هیچ قاتل بر زمین
در سرم رم کرده اسب وحشی دل , گر مرا
می کشاند هرطرف افکارباطل بر زمین
آسمان را لمس کرده چون شهابی بی مدار
گر دل بی اختیارم نیست مایل بر زمین
عاقبت باقی نمانده از جنون چشم هات
یک نفر مانند این دیوانه , عاقل بر زمین
سیرم از دنیای بی تو آنقدر که ریخته
آخر این شعر از دستم هلاهل بر زمین
سید مهدی نژاد هاشمی
۹۵/۰۴/۱۳