هم‌قافیه با باران

خلوتی داریم و حالی با خیال خویشتن

جمعه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۴:۴۶ ب.ظ

خلوتی داریم و حالی با خیال خویشتن
گر گذاردمان فلک حالی به حال خویشتن

ما در این عالم که خود کُنج ملالی بیش نیست
عالمی داریم در کنج ملال خویشتن

سایه‌ی دولت همه ارزانی نو دولتان
من سری آسوده خواهم زیر بال خویشتن

بر کمال نقص و در نقص کمال خویش بین
گر به نقص دیگران دیدی کمال خویشتن

دست گیر آن را که نبود با کسش روی سئوال
تا نگیری دست بر روی سئوال خویشتن

دوست گو نام گناه ما مبر کز فعل خویش
بس بود ما را عذاب انفعال خویشتن

کاسه گو آب حرامت کن به مخموران سبیل
سفره پنهان می‌کند نان حلال خویشتن

شمع بزم افروز را از خویشتن‌سوزی چه باک
او جمال جمع جوید در زوال خویشتن

خاطرم از ماجرای عمر بی‌حاصل گرفت
پیش‌بینی کو کز او پرسم مآل خویشتن

آسمان گو از هلال، ابرو چه می‌تابی که ما
رخ نتابیم از مه ابر و هلال خویشتن

اعتدال قامت رعنا قدان از حد گذشت
تا نگهداری تو حدّ اعتدال خویشتن

همچو عمرم بی‌وفا بگذشت ماهم، سالهاست
عمر گو برچین بساط ماه و سال خویشتن

شاعران مدحت‌سرای شهریارانند، لیک
شهریار ما غزل‌خوان غزال خویشتن

شهریار

۹۵/۰۲/۳۱
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران