هم‌قافیه با باران

خنثی شدم در جنگ دلتنگی و لبخندم

جمعه, ۳۰ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۴۱ ب.ظ

خنثی شدم در جنگ دلتنگی و لبخندم
دردِ زنِ زندانیِ زاییده در بندم...

حال و هوایم ابری و ... باران نمی گیرد
آنقدر این زن مُرده ... دیگر جان نمی گیرد...

من طعمِ تلخِ قهوه ات در کافه ای دنجم
از بودنت با هیچکس دیگر نمی رنجم...

در کوچه ها... در رفت و آمدهای پر تکرار
می خوابمت در بی کسی... در... گریه با سیگار

غم را درون بطریِ مشروب حل کردن...
خود را در اوج بی کسی هایم بغل کردن...

سیگار روشن کن! دلم آوار می خواهد
این بغض ها؛ تنها... صدای تار می خواهد

نه... هیچکس در متن دنیا آرزویم نیست
دیکر کسی معشوقه ام... غیر از پتویم نیست

حال و هوایم ابری و ... باران نمی گیرد...

مهتاب یغما

۹۵/۰۷/۳۰
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران