هم‌قافیه با باران

خواب رفتن دیدم و شک با یقین کاری نکرد

دوشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۵، ۱۰:۴۲ ب.ظ

خواب رفتن دیدم و شک با یقین کاری نکرد
پنج طوفان گریه کردم آستین کاری نکرد

ناامید از رحمت افتادم به پای آن که نیست
دست سوی آسمان بردم زمین کاری نکرد

بی‌خداوندی به بادم داد؛ اهل دین شدم
 با من و الحاد من اعجاز دین کاری نکرد

مثنوی هفتاد من کاغذ شد اما بازهم
با من و صفرای من سرکنگبین کاری نکرد...

علی اکبر یاغی تبار

۹۵/۰۷/۰۵
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران