هم‌قافیه با باران

خواستی تا گله از این غم جانکاه کنم

شنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۵، ۱۰:۴۹ ب.ظ

خواستی تا گله از این غم جانکاه کنم
نفسی مانده مگر تا ز غمت آه کنم ؟
 
تو همانی که بنا بود کبوتر که شدم
سفری دور به همراه تو تا ماه کنم

 امشب اما سرِ پرواز ندارم، باید
دست بی مهر تو را از دل کوتاه کنم

باید امشب بروم بر سر یک بام بلند
شهر را از خطر چشم تو آگاه کنم!

محمدرضا طاهری

۹۵/۱۱/۰۹
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران