هم‌قافیه با باران

خیال آمدنت دیشبم به سر می زد

سه شنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۴، ۰۷:۴۱ ب.ظ

خیال آمدنت دیشبم به سر می زد
نیامدی که ببینی دلم چه پر می زد

به خواب رفتم و نیلوفری بر آب شکفت 
خیال روی تو نقشی به چشم تر می زد

شراب لعل تو می دیدم و دلم می خواست
هزار وسوسه ام چنگ در جگر می زد

زهی امید که کامی از آن دهان می جست
زهی خیال که دستی در آن کمر می زد

دریچه ای به تماشای باغ وا می شد
دلم چو مرغ گرفتار بال و پر می زد

تمام شب به خیال تو رفت و ، می دیدم
که پشت پرده ی اشکم سپیده سر می زد

هوشنگ ابتهاج

۹۴/۰۹/۲۴
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران