داستان من و چشم تو شنیدن دارد
دوشنبه, ۳ فروردين ۱۳۹۴، ۰۵:۱۰ ب.ظ
داستان من و چشم تو شنیدن دارد
خواب این فاصله تعبیر رسیدن دارد
پیچک خاطره ی موی تو در دامن باد
نقش این پرتره در سینه کشیدن دارد
گفتی از ساعت دیدار و ببین عقربه را
در پی ثانیه ها شوق دویدن دارد
گرچه یک باغ پر از وسوسه ی بوی گلی
بوسه از غنچه ی لب های تو چیدن دارد
لب به لب گفتم و ای کاش که قسمت بشود
طعم لب های اناری که چشیدن دارد
ناز معشوقه ی ما گر چه گران است ولی
هر چه این عشوه گران تر که خریدن دارد
عاشقت هستم و ای کاش تو هم می بودی
گفتن این خبر و چشم تو دیدن دارد
علی نیاکوئی لنگرودی
۹۴/۰۱/۰۳