داغم، ولی به جرعه ای از آب قانعم
پنجشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۳۷ ب.ظ
داغم، ولی به جرعه ای از آب قانعم
باغم، به روشنایی مهتاب قانعم
بیداری ام کنار تو ممکن نبوده است
حالا به چشم های تو در خواب قانعم
چشم تو صحن مسجدی آرام و دوردست
می آیم و به گوشه ی محراب قانعم
گیسوی تابدار تو تاب از دلم ربود
یک عمر با همین دل بی تاب قانعم
شیرین تویی و مبدا شعرم لبان توست
تر کن لبی که با غزلی ناب قانعم...
حامد ناصری
۹۴/۰۳/۲۱