هم‌قافیه با باران

درخت بود و تو بودی و باد، سرگردان

يكشنبه, ۴ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۲۰ ب.ظ

درخت بود و تو بودی و باد، سرگردان
میان دفتر باران، مداد سرگردان

تو را کشید و مرا آفتابگردانت
میان حوصله گیج باد سرگردان

همیشه اول هر قصه آن یکی که نبود
نه باد بود و نه تا بامداد سرگردان

و آن یکی همه ی بود قصه بود و در او
هزار و یک شب و صد شهرزاد سرگردان

تمام قصه همین بود راست می گفتی :
تو باد بودی و من در مباد سرگردان

زمین تب زده، انسان عصر یخ بندان
و من میان تب و انجماد سر گردان

ستاره ها همه شومند و ماه خسته من
میان یک شب بی اعتماد سر گردان

مرا مراد تویی گرچه بر ضریح تو هست
هزار آینه ی نا مراد سرگردان

نماد نام تو بود و نماد ناله من
هزار ناله در این یک نماد سر گردان

درخت کوچک تنها به باد عاشق بود
و باد بی سرو سامان و باد سر گردان

تمام قصه همین بود، راست می گفتی !

محمدحسین بهرامیان

۹۵/۰۷/۰۴
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران