هم‌قافیه با باران

درگیـرم این ایـام با سودای رفتن

سه شنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۵۸ ب.ظ

درگیـرم این ایـام با سودای رفتن
شوق دویـدن ها و امّـاهای رفتن

از صبح تا شب در خیالات رسیدن
شب تا سحر مدهوش از رؤیای رفتن

"ماندن"؟،نه اصلاً اسم "ماندن" را نیاور
ماندن چرا؟، وقتی پرم از پای رفتن

تنها دلیل "بودن" یک رود این است :
فانی شدن در موج ، در دریای رفتن

دل دل نباید کرد ، باید زد به جاده
همراه باید گشت با غوغای رفتن

آغوش گرمش کار خود را کرد آخر...
آتش گرفته جانم از گرمای رفتن


مصطفی هاشمی نسب
۹۳/۱۰/۲۳
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران