دریایی و آوازه ات بدجور پیچیده ست
جمعه, ۱۸ تیر ۱۳۹۵، ۰۱:۳۰ ق.ظ
دریایی و آوازه ات بدجور پیچیده ست
خورشید با إذن تو اینجا نور پاشیده ست
خورشید هم وقتی که می تابد بدون شک
« مرجع » شما هستی و او در حال « تقلید » است
دیریست آقا ! تختتان خالیست و این تخت
جنسش نه از تخت « سلیمان » و نه « جمشید » است
اینجا زمین خالیست از هرم وجودت آه !
اینجا زمین بی تو لباس مرگ پوشیده ست
من مانده ام تا عاشقانت سخت مجنون اند
« مجنون » چرا سهمیه ی آن « قیس » و این « بید » است
شاید کسی « کی می رسد باران ؟ » « نیما » را
از « قاصد روزان ابری » ها نپرسیده ست !
این « عید » ها یک روزه اند و کاش برگردید !
وقتی فرج نائل شود ، هر روز ما « عید » است
حنظله ربانی
۹۵/۰۴/۱۸
زیبا بود
لذت بردم