هم‌قافیه با باران

در آن روزی که دستِ ربّ تنِ عریانِ کاغذ را

دوشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۴۵ ب.ظ

در آن روزی که دستِ ربّ
تنِ عریانِ کاغذ را
به عقدِ واژه‌ها آورد
«تعقل» مستِ هذیان بود!
ملامت بس کن ای خواجه
که پایِ عقل و استدلال، چوبین است!
خدا در عقلِ بازیگوشِ انسانی نمی‌گنجد
خدا «عشق» است ای خواجه
خدا «عشق» است...

محمد صادق زمانی

۹۴/۰۸/۱۸
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران