هم‌قافیه با باران

در این دقایق موزون، که زندگی تپش عاشقانه کلمات است
سکوت بال گشوده‌ست، و شب شروع نماهنگ دلنواز حیات است

ستاره‌ها همه نزدیک، و خانه‌ها همه مجذوب آمان تماشا
شب کویر چه زیباست، شب کویر نماد تغزل لحظات است

رواق‌های مقرنس،‌ دری گشوده به موسیقی تجسم تاریخ
تمام شهر پر از شعر، تمام شهر پر از شور تازه‌های بیات است

نسیم‌های دل‌انگیز، پیام می‌دهد از بادگیرهای مقابل
و این مخاطب مشتاق، نشسته بر لب ایوان و محو این نفحات است

هزار خاطره دارد،‌سکوت جاده ابریشم از صدای جرس‌ها
ببین در این شب آرام، چقدر غلغله در جان این جماد و نبات است

چه انبساط عجیبی! که جلوه جلوه به رقصه آمده‌ست و چهره گشوده‌ست
هزار باغ پر از گل،‌ که در مکاشفه این هزار رشته قنات است

هنوز زمزمه دارد، ترانه‌های تو در کاروانسرای اساطیر
تو در کجای جهانی؟ که انعکاس تو در جلوه از تمام جهات است

به رقص آمده انگار، نگاره‌های سفالین به کارگاه تجلی
قلمزنان همه حیران،‌ که نقش حسن تو در جوهر کدام دوات است

و سال‌هاست که این شهر، در آستانه شنگرف این مساجد قدسی
میان جذبه و رؤیا،‌ مدام غرق تغزل مدام محو صلات است

تو ای مفسر عاشق،‌ که کشف می‌کنی اسرار لهجه‌های ازل را
به این بلاغ بیندیش، به این بلاغت محضی که در تجلی ذات است

هزار سال گذشته‌ست، ولی مسافری از جاده قدیم خراسان
به بوی گم‌شده خویش، هنوز راهی شب‌های باشکوه هرات است

و این مسافر دلتنگ، چقدر تشنه بچرخد در این کویر و نداند
که زندگی به چه معناست، که روستای زلال تو در کدام فلات است

زکریا اخلاقی

۹۵/۰۴/۰۳
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران