هم‌قافیه با باران

در خانه پشت میز کارش یاد دریا کرد

جمعه, ۷ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۴۷ ب.ظ

در خانه پشت میز کارش یاد دریا کرد
پشت سر هم دکمه های خسته را وا کرد

دلتنگی اش را بر تن ساحل نوشت اما
دریا حروفش را به دست موج حاشا کرد

-اصلا چرا نام تو را باید به دریا گفت؟!
حتی نباید عشق را با خویش نجوا کرد

با ماهیانش که فقط نام تو را بر لب...
با این جسارت ها چرا باید مدارا کرد؟!

دل زد به دریا...غرق شد در موج موهایت
خود را به جرم مستی اش تسلیم دریا کرد

شاید بسازد باز حس آن شبی را که
یک زن تنش را بوسه بوسه در دلش جا کرد

اما نمی شد حس آغوش تو را حتی
یک لحظه از امواج سرگردان تمنا کرد!

می خواست در دریا بمیرد مثل قو،اما
خود را کنار عکس تو در خانه پیدا کرد!

عبدالمهدی نوری

۹۵/۰۸/۰۷
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران