در دست باد , مثل غباری به هر جهت
دوشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۵، ۰۸:۰۱ ب.ظ
در دست باد , مثل غباری به هر جهت
ما زنده ایم , زنده ی _ باری به هر جهت
این " هشت و چار " پرت و پلا را بگو چقدر
_ باید به روی خویش نیاری ؟! به هرجهت
_ بر موج پر تلاطم این رود ناگزیر
حالم شبیه حال اناری به هر جهت ...
چون دانه های سنگی تسبیح پاره ایم
در خیزش خیال فراری به هر جهت ...
گیسو بلند کرده نشاندی به دوش باد
هر تار موت , تازه سواری به هر جهت !
هم من به روزگار سگی خو گرفته ام
هم تو محل سگ نگذاری , به هر جهت _
سطل زباله ای ست زمین بی حضور عشق
افتاده در مسیر مداری به هر جهت .. !
امیدوار و منتظرم تا که بگذرد
این چند روزه ی سر کاری به هرجهت ...
سیدمحمدعلی رضازاده
۹۵/۰۴/۰۷