هم‌قافیه با باران

در دلم افتاد آتش ساقیا

شنبه, ۵ تیر ۱۳۹۵، ۱۰:۱۳ ب.ظ

در دلم افتاد آتش ساقیا
ساقیا آخر کجائی هین بیا

هین بیا کز آرزوی روی تو
بر سر آتش بماندم ساقیا

بر گیاه نفس بند آب حیات
چند دارم نفس را همچون گیا

چون سگ نفسم نمکساری بیافت
پاک شد تا همچو جان شد پر ضیا

نفس رفت و جان نماند و دل بسوخت
ذره‌ای نه روی ماند و نه ریا

نفس ما هم رنگ جان شد گوییا
نفس چون مس بود و جان چون کیمیا

زان بمیرانند ما را تا کنند
خاک ما در چشم انجم توتیا

روز روز ماست می در جام ریز
می می‌جان جام جام‌اولیا

آسیا پر خون بران از خون چشم
چند گردی گرد خون چون آسیا

خویشتن ایثار کن عطار وار
چند گوئی لا علی و لا لیا

عطار

۹۵/۰۴/۰۵
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران