در عهد پادشاه خطا بخش جرم پوش
يكشنبه, ۷ آذر ۱۳۹۵، ۰۹:۱۵ ب.ظ
در عهد پادشاه خطا بخش جرم پوش
حافظ قرابه کش شد ومفتی پیاله نوش
صوفی زکنج صومعه با پای خم نشست
تا دید محتسب که سبو میکشد به دوش
احوال شیخ وقاضی وشرب الیهود شان
کردم سوال صبحدم از پیر میفروش
گفتا نگفتنیست سخن گرچه محرمی
درکش زبان وپرده نگه دارومی بنوش
ساقی بهار می رسد ووجهه می نماند
فکری بکن که خون دل امد زغم بجوش
عشق است ومفلسی وجوانی ونو بهار
عذرم پذیروجرم به ذیل کرم بپوش
تا چند همچو شمع زبان اوری کنی
پروانه مراد رسید ای محب خموش
ای پادشاه صورت ومعنی که مثل تو
نا دیده هیچ دیده ونشنیده هیچ گوش
چندان بمان که خرقه ارزق کند قبول
بخت جوانت از فلک پیر ژنده پوش
حافظ
۹۵/۰۹/۰۷