دستی بر آب خیره شد و برد نام تو
چهارشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۵، ۱۲:۲۹ ق.ظ
دستی بر آب خیره شد و برد نام تو
تا بی بهانه یاد کند از مقام تو
از اینکه قرنهاست برایت سروده اند
“ ثبت است بر جریده عالم دوام تو ”
یا اینکه کعبه بعد تو احرام تیره بست
آمد سیاه پوش به بیت الحرام تو
صد ها هزار گرگ گرسنه که یافتند
خود را -حقیر و گمشده- در ازدحام تو
ای شیر نیزه زار چه کردی که قرنهاست
شمشیر می زنند دلیران به نام تو ؟!
با زخم مشک و چشم برادر گریستند
یک عمر، یک فرات ، غریبان شام تو
بعد از تو آب روضه ی جانکاه عالم است
طوفان به پاست، از عطش انتقام تو
صبحت سری به سجده و شامت سری به تشت
نازم به حسن مطلع و حسن ختام تو
عبدالمهدی نوری
۹۵/۰۷/۲۱