هم‌قافیه با باران

دست نمی‌دهد مرا بی تو نفس زدن دمی

جمعه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۵، ۰۸:۲۵ ب.ظ
دست نمی‌دهد مرا بی تو نفس زدن دمی
زانکه دمی که با توام قوت من است عالمی

صبح به یک نفس جهان روشن از آن همی کند
کز سر صدق هر نفس با تو برآورد دمی

نی که دو کون محو شد در بر تو چو سایه‌ای
بس که برآورد نفس پیش چو تو معظمی

از سر جهل هر کسی لاف زند ز قرب تو
عرش مجید ذره‌ای بحر محیط شبنمی

چون بنشیند آفتاب از عظمت به سلطنت
سایه‌ی او چه پیش و پس ذره چه بیش و چه کمی

نقطه‌ی قاف قدرتت گر قدم و دمی زند
هر قدمی و احمدی هر نفسی و آدمی

چون نفست به نفخ جان بر گل آدم اوفتاد
اوست ز هر دو کون و بس هم‌نفسی و محرمی

لیک اگر دو کون را سوخته‌ای کنی ازو
آدم زخم خورده را نیست امید مرهمی

زانکه ز شادیی که او دور فتاد اگر رسد
هر نفسیش صد جهان هر نفسش بود غمی

چون همه چیزها به ضد گشت پدید لاجرم
سور چو بود آنچنان هست چنینش ماتمی

تا به کی ای فرید تو دم زنی از جهان جان
دم چه زنی چو نیستت در همه کون همدمی

عطار
۹۵/۱۲/۲۰
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران