دست و پا گم کرده کوی تمنای توام
شنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۵۹ ق.ظ
دست و پا گم کرده کوی تمنای توام
با دو چشم آرزو مست تماشای توام
وصف گلزار جمالت دامن از دستم ربود
همچنان آیینه گلچین سراپای توام
مژده دیدار دارم با نگاه اشتیاق
از نسیم و سبزه ی نورسته جویای توام
با همه لب تشنگان وادی عشق و جنون
در امید جرعه ای از شهذ مینای توام
مهلتی خواهم که مژگان بر جمالت وا کنم
از اجل منت کش امروز و فردای توام
از خیال کشتنم مگذر که در میدان عشق
صید بسمل کشته ی افتاده در پای توام
گرچه میدانم که می آیی و میپرسی مرا
در شمار عاشقان ناشکیبای توام
رخوت ساحل نشینی شور عصیانم فزود
ناز طوفانت کشم،مشتاق دریای توام
رتاه و رسم دلبران دانی و میداند حمید
در جهان دلبری قانع به ایمان توام
حمید سبزواری
۹۵/۰۳/۲۲