هم‌قافیه با باران

دلبر به من رسید و جفا را بهانه کرد

دوشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۲۳ ب.ظ

دلبر به من رسید و جفا را بهانه کرد

افکند سر به زیر، حیا را بهانه کرد


آمد به بزم و، دید من تیره روز را

ننشست و رفت، تنگی جا را بهانه کرد


رفتم به مسجد از پی نظارهٔ رخش

بر رو گرفت دست و، دعا را بهانه کرد


آغشته بود پنجه‌اش از خون عاشقان

بستن به دست خویش حنا را بهانه کرد


خوش می‌گذشت دوش صبوحی به کوی او

بر جا نشست و، شستن پا را بهانه کرد
شاطر عباس صبوحی
۹۳/۱۰/۲۹
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران