دلم گرفته از این خاکدان بی برکت
چهارشنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۴، ۰۱:۳۱ ب.ظ
دلم گرفته از این خاکدان بی برکت
مرا نجات دهید از جهان بی برکت
به دعوت کره خاکی آمدیم اینجا
به میهمانی این میزبان بی برکت
نه چشمه ای است که جوشد، نه سبزه ای، نه گلی
چه سنگدل شده این بوستان بی برکت
گل از عطش چو علف سر به خاک می ساید
چه خشک ناخنی ای آسمان بی برکت!
کجاست برکت گندم؟ که سخت آدم را
حریص میجکند این پاره نان بی برکت
زمانه دغل! آن به که بگذری به شتاب
برو! سریع برو! ای زمان بی برکت!
زبان، قلم، همه ابزار حرف مفت شده است
بس است ای قلم! ای بیزبان بی برکت!
محمد شیخ پور
۹۴/۱۰/۳۰