هم‌قافیه با باران

دل را ز بیخودی سر از خود رمیدن است

شنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۵۲ ق.ظ

دل را ز بیخودی سر از خود رمیدن است
جان را هوای از قفس تن پریدن است

از بیم مرگ نیست که سرداده ام فغان
بانگ جرس ز شوق به منزل رسیدن است

دستم نمی رسد که دل از سینه بر کنم
باری علاج شوق ، گریبان دریدن است

شامم سیه تر است ز گیسوی سرکشت
خورشید من برآی که وقت دمیدن است

سوی تو ای خلاصه گلزار زندگی
مرغ نگه در آرزوی پر کشیدن است

بگرفته آب و رنگ ز فیض حضور تو
هر گل در این چمن که سزاوار دیدن است

با اهل درد شرح غم خود نمی کنم
تقدیر قصه دل من ناشنیدن است

آن را که لب به جام هوس گشت آشنا
روزی امین سزا لب حسرت گزیدن است

سیدعلی حسینی خامنه

۹۵/۰۳/۱۵
هم قافیه با باران

نظرات  (۱)

۰۵ فروردين ۹۷ ، ۱۹:۳۲ آموزش طراحی سایت
چه شعر قشنگی.
خدا حفظ کنه رهبرمون رو.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران