دنیای عجیبی شده بین من و دلدار
يكشنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۳، ۰۸:۲۲ ب.ظ
دنیای عجیبی شده بین من و دلدار
از دستِ من ِ دلشده ، دلخور شده انگار
بدجور گرفته دلش از تلخی حرفام
رند است و به ظاهر ، همه را می کند انکار
از او که : « مهم نیست» « ولش کن » « بروبابا»
از من که : « ببخشید» و « غلط کردم» و اصرار
صدبار تعهد به خودم دادم و هر بار
تصمیم گرفتم که مبادا بشه تکرار
اما چه کنم ؟ دست خودم نیست، دوباره
بدقول شدم ، عهد شکستم ، صدو یک بار
گاهی به سرم می زنه لجبازی سهوی
با رو زدن عمد به یک روزه ی شک دار
تا دور بشیم از تنش و کل کل و دعوا
من رو به غزل آورم ، او روی به سیگار ....
نفیسه سادات موسوی
۹۳/۱۰/۲۱