دوباره خون به دل از حال و روز باغ شدی
جمعه, ۶ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۳۰ ق.ظ
دوباره خون به دل از حال و روز باغ شدی
بمیرم ای گل من، لاله لاله داغ شدی
مگر به شامه ات از سمت و سوی تلخی بلخ
رسیده بوی چه زخمی که خون دماغ شدی؟
نه نور ماهی و نه شمعی و نه سوسویی
چه رفته بر تو که این گونه بی چراغ شدی؟
ستون خانه شدی سقف اگر که می لرزید
اگر که سوز خزان، هیزم اجاق شدی
به لطف زخم زبان های نارفیقان است
اگر که با غم غربت چنین ایاغ شدی
سیده تکتم حسینی
۹۴/۰۶/۰۶