دوستانم خواستند این روزها یادم کنند
جمعه, ۶ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۱۳ ق.ظ
دوستانم خواستند این روزها یادم کنند
نوحه خوانان را فرستادند، تا شادم کنند
میزبانان عزیزم خنده بر لب آمدند
میهمان سفره ی رنگین جلادم کنند
قفل های تازه بر زنجیر کوبیدند و بعد
مژده ها دادند می خواهند آزادم کنند
خاک گورستان به خون دل مگر گِل کرده اند
در ازل وقتی هوس کردند ایجادم کنند
آسیابی کهنه ام بیرون شهری سوخته
بادهای بی رمق حاشا که آبادم کنند
سال ها چون مرده ای بر دوش خود افتاده ام
کاش خاکستر شوم، همبستر بادم کنند...
آرش شفاعی
۹۴/۰۶/۰۶