دوستانی که در شهادت ما
دوستانی که در شهادت ما
دست دارند، دست هم دارند؟
از کجا می توان نتیجه گرفت
چه کسانی چه چیز کم دارند؟
دخترانی که سرمه ای بودند
پشت روپوش های خود مُردند
رنگ هایی که شکل هم هستند
سرنوشتی شبیه هم دارند
گفت با خود هزار پایی که
با خودش می رود پیاده روی :
این هزاران هزار مار چطور
پا ندارند و همقدم دارند؟
مُردی و دانه دانه فکر شدند
قارچ هایی که از تو روییدند
باز هم ذره ذره خواهی مرد
فکرهای قشنگ سم دارند
دردمندان علاج می خواهند
آه! پس این مریضخانه کجاست؟
این جنین ها چگونه سقط کنند
مادری را که در شکم دارند؟
دانش آموزهای بازیگوش!
لای انگشت هایتان چه گذشت؟
که هنوز از میانتان جمعی
در گلوهای خود قلم دارند
عطر شمشادها چه بی اثر است
در مشام خمارخوابی ما
حیف! در پارک ها نمی پلکند
ساقیانی که گرد غم دارند
قسمتم بود بی دهان باشم
تکّه های بزرگ نان باشم
نوش جان تمام مورچه ها
می توانند اگر برم دارند
حسین صفا