هم‌قافیه با باران

دوش قرص مه روی تو به یادم آمد

سه شنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۴، ۰۲:۳۷ ب.ظ

دوش قرص مه روی تو به یادم آمد

طلعت روی نکوی تو به یادم آمد

می گذشت از در مسجد نفس آلوده سگی

گذر خویش به کوی تو به یادم آمد

سائلی دامن خود را به رفویی می دوخت

دامن خویش به رفوی تو به یادم آمد

ذکر خیر تو شد و بال ملک گستردند

بوی اشک آمد و بوی تو به یادم آمد

بخت خود دیدم و کارم گره ی محکم خورد

گره های سر موی تو به یادم آمد

بسملی بال و پر خویش به خون می آلود

بین گودال وضوی تو به یادم آمد

می بریدند لب تشنه سر از حیوانی

بر سرم خاک، گلوی تو به یادم آمد

آتشی در دل شب جلوه نمایی می کرد

دختر سوخته موی تو به یادم آمد


محمد سهرابی

۹۴/۰۱/۲۵
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران