دو سه شب مانده که با گریه مباهات کنم
پنجشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۲۹ ق.ظ
دو سه شب مانده که با گریه مباهات کنم
به حسینیه بیایم و مناجات کنم
دو سه شب مانده ابوحمزه بخوانم یارب
از سر خوف و رجا با تو ملاقات کنم
کاش آدم بشوم... محض رضای دل تو
پی عصیان نروم ، بلکه مراعات کنم
رمضان آمد و گشت و من بیچاره فقط
باید اظهار پشیمانی از عادات کنم
مطمئنم وسط روضه مرا می بخشی
یادی از زخم سر مادر سادات کنم
بی نوایم به علی نان و نوایم بدهید
رو سیاهم نظری کرده بهایم بدهید
آرزویم همه این است مقرب باشم
میشود که دو سه تا جام بلایم بدهید
سگ اصحاب علی هستم و در خانه ی او
میشود با کرم فاطمه جایم بدهید؟؟
به هوای سفری سوی نجف میمیرم
پر پرواز به ایوان طلایم بدهید
باب رفتن به نجف از گذر کرببلاست
به حسین بن علی حال بکایم بدهید
نذر کردم پدر و مادر خود را ببرم
دو سه تا تذکره ی کرببلایم بدهید
عرفه....لطمه زنان...شارع بین الحرمین
رخصت هروله در سعی و صفایم بدهید
۹۴/۰۳/۲۸