هم‌قافیه با باران

دیر آمدیم و قصه ی ما زود فرض کرد

شنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۲۸ ق.ظ

دیر آمدیم و قصه ی ما زود فرض کرد
چرخ فلک نبودن ما بود فرض کرد
 
جنگل تبر به دوش تقاصِ خلیل را
از ما گرفت و آتش نمرود فرض کرد
 
ما سوختیم...همنفسِ چوب های خشک
آهی که داشت هیزمِ تر دود فرض کرد
 
ما سوختیم و دود به چشم کسی نرفت
ما را زمانه سوختنِ عود فرض کرد
 
تحریف در زبورِ گلو چنگ می نوشت
ما را حسود حنجر داوود فرض کرد
 
ما را به جبر، سنگ ابابیل طعنه ها
خانه خراب کعبه ی مقصود فرض کرد
 
مارا "زلال" در هوس "آلوده" کرد و بعد...
یک واژه روزگار #زلالود فرض کرد
 
ظهیر مومنی

۹۵/۰۲/۱۸
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران