هم‌قافیه با باران

دیشب که یک آواره در پایانه جان داد

دوشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۱۹ ب.ظ
دیشب کــه یک آواره در پایانه جان داد
یک سوژه بی شک دست عکاس جوان داد

هی حرف پشت حرف جنجالـی به پا شد
هی عکس پشت عکس دست عابران داد

تقدیر شومی بر مدار شب رقم خورد
انگــار سرمایـی مضاعف بر خزان داد

یک زن نگــاه کــودکش را دورتــر کرد
وقتی که اشکش لحظه ای او را امان داد

راننده ای از دور با فرضیه هایش
افسانه ای مبهم به خورد این و آن داد

معتــاد یا بدکاره ، مجنـــون یا فراری
این صحنه را اخبار یک لحظه نشان داد

حالا چه فرقی می کند یک مرد یا زن
این واقعیت شهـــــر را یکجا تکان داد

یعنی به وجدان های بی دردی که خوابند
گاهـــی تلنگـــر یا تکانـــی می توان داد

پوریا بیگی
۹۵/۰۲/۱۳
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران