هم‌قافیه با باران

دیگر علی ز بستر خود پا نمی شود

يكشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۱۸ ب.ظ

دیگر علی ز بستر خود پا نمی شود
زخمِ سرِ شکسته مداوا نمی شود

دربی که تا کنون به کسی "نه" نگفته بود
این چند روز روی کسی وا نمی شود

دیگر طبیب زحمتِ بیخود نکش، برو!
دردِ علی که بهتر ازینها نمی شود

از بس که تب نموده و رنگش پریده است
زردیِ دستمال هویدا نمی شود

رخسار زرد و ریش سفید و هنای سرخ
آخر چنین خضاب که زیبا نمی شود!

زینب به کاسه های پر از شیر دل نبند
این چیزها برای تو بابا نمی شود!

حرفی بزن علی، به حسینت نگاه کن
دارد ز غصه های تو دیوا نـِ می شود

حالِ تو را فقط حسنت درک می کند
دردی حریف ماتم زهرا نمی شود!

سی سالِ پیش جان علی را گرفته اند...
خنجر که مردِ کشتن مولا نمی شود!

قبری در آسمان بکنید ای فرشته ها
ماه شکسته روی زمین جا نمی شود

داود رحیمی

۹۴/۰۴/۱۴
هم قافیه با باران

نظرات  (۱)

شعر زیبایی بود میشه شاعرش رو معرفی کنید؟؟؟؟؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران