دیگر نشانی از شدن در من نمانده
جمعه, ۲۰ آذر ۱۳۹۴، ۰۷:۳۱ ب.ظ
دیگر نشانی از شدن در من نمانده
حس می کنم راهی به جز ماندن نمانده
ای عشق! امیدی به عاشق بودنم نیست
وقتی چراغی در دلم روشن نمانده
از یوسف گم گشته در چاهت، عزیزم!
حالا به جز یک تکه پیراهن نمانده
زان کوه مغروری که دریا عاشقش بود
امروز حتی یک سَرِ سوزن نمانده
اینجا تمام آدمک ها دشنه دارند
فرقی میان دوست با دشمن نمانده
مانند تنها ماندن مهتاب در ابر
حس می کنم جز من کسی با من نمانده
آرش فرزام صفت
۹۴/۰۹/۲۰