هم‌قافیه با باران

رفته بودم چند روزی ـ جایتان خالی ـ پکن

شنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۴۴ ب.ظ

رفته بودم چند روزی ـ جایتان خالی ـ پکن
لای یک ملیارد و صد ملیون و اندی مرد و زن
 
این زبان چینیان، آن قدرها هم سخت نیست
فی المثل «چی چانگ چی چون چانگ» یعنی نسترن
 
جزوه ی آموزش چینی خریدم صد دلار
بود وزن خالصش نزدیک هفتاد و دو من
 
خطّ تولیدی مجهّز دیدم از اقسام عطر
یک به یک در شیشه تُف می کرد آهوی ختن
 
خطّ تولید ترقّه را به را و فِرت و فِرت
اندکی رفتم جلو، دیدم خطرناکه حسن!
 
نیمه شب رفتم به قبرستان چینی ها که بود
کارگاهِ جانماز و خطِّ تولید کفن
 
یک زن چینی میان کوچه افتاد و شکست
این هم اوصاف زنان چینی نازک بدن
 
چینیان خیلی غذاهای عجیبی می خورند
هم خورشت قورباغه، هم خوراک کرگدن
 
شغل های پُر درآمد هم در آنجا جالب است
مایه داری دیدم آنجا، بود چینی بند زن
 
بنده با صنعت گری گفتم که جنست بُنجل است
گفت با من: گر تو بهتر می زنی، بستان بزن
 
مثل چینی، می شود خرد و خمیر و ریز ریز
ریز علی، خود را بیندازد اگر لای تِرن
 
یک شب آنجا بنده دیدم رونمایی می کنند
خطِّ تولید دماغ و خطِّ تولید دهن
 
سال دیگر هم هنرمندان چینی می رسند؛
سعدی و تاج و کمال الملک و بهزاد و شوپن!
 
حال می کردند آنجا چینیانِ بی حجاب
هر چه گشتم من ندیدم خودرویی هم نامِ وَن
 
واقعاً این چینیانِ تیز، خیلی خبره اند
خبره در اجناس بُنجل را به ما انداختن
 
روز اوّل خامه را دادند جای چسبِ چوب
روز دوم دستشویی را به جای رخت کن
 
هر چه در خانه ست را یک روز از دَم بشمرید
چند در صد کار ایران است بالا غیرتاً؟
 
با تو اَم! حالا که من برگشته ام، نسبت به قبل
صد برابر بیشتر تر دوستت دارم، وطن!

سعید بیابانکی

۹۵/۰۵/۰۹
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران