رفتی از چشمم و دل محو تماشاست هنوز
دوشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۴، ۱۱:۲۶ ب.ظ
رفتی از چشمم و دل محو تماشاست هنوز
عکس روی تو در این آینه پیداست هنوز
هر که در سینه دلی داشت به دلداری داد
دل نفرین شده ی ماست که تنهاست هنوز
در دلم عشق تو چون شمع به خلوتگه راز
در سرم شور تو چون باده به میناست هنوز
گر چه امروز من آیینه ی فردای منست
دل دیوانه در اندیشه ی فرداست هنوز
عشق آمد به دل و شور قیامت برخاست
زندگی طی شد و این معرکه برپاست هنوز
لب فرو بسته ام از شرم و زبان نگهم
پیش چشمان سخنگوی تو گویاست هنوز
ابوالحسن ورزی
۹۴/۰۹/۳۰