رفتی و بی تو روزیِ ما اشک و آه شد
چهارشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۶، ۱۱:۱۹ ب.ظ
رفتی و بی تو روزیِ ما اشک و آه شد
رفتی و روزگارِ کهن روسیاه شد
رفتی و آفتاب به سردی فرو نشست
رفتی و ماه یکسره در قعرِ چاه شد
امید رفت، شوقِ غزل رفت، نغمه رفت
اسطوره رفت و حضرتِ دل بیپناه شد
"باز این چه ابر بود که ما را فرو گرفت"
ما را فرو گرفت و به یک آن سیاه شد
با تو حدیثِ سرو و گل و لاله رفت، رفت
دردا که آرزوی جوانی تباه شد
ما هیچ ... سایه جان چه کند ؟! وا خدای من
ای مرگ! مرد باش و بگو اشتباه شد ...
جویا معروفی
رفتی و روزگارِ کهن روسیاه شد
رفتی و آفتاب به سردی فرو نشست
رفتی و ماه یکسره در قعرِ چاه شد
امید رفت، شوقِ غزل رفت، نغمه رفت
اسطوره رفت و حضرتِ دل بیپناه شد
"باز این چه ابر بود که ما را فرو گرفت"
ما را فرو گرفت و به یک آن سیاه شد
با تو حدیثِ سرو و گل و لاله رفت، رفت
دردا که آرزوی جوانی تباه شد
ما هیچ ... سایه جان چه کند ؟! وا خدای من
ای مرگ! مرد باش و بگو اشتباه شد ...
جویا معروفی
۹۶/۱۱/۰۴