هم‌قافیه با باران

رفتی چه بی بهانه و سرد از کنار من

پنجشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۵، ۰۷:۳۴ ب.ظ

رفتی چه بی بهانه و سرد از کنار من
پاییز شد دوباره شکوه بهار من

"یادم نمی کنی و ز یادم نمی روی
یادت به خیر یار فراموش کار من"

حالا کجاست آن همه لاف وفا؟ که باز
بر عشق "ما" نشسته دوباره غبار "من"

شاعر شدم که از تو بگویم غزل ولی
بدرود آخرین تو شد یادگار من

افسرده مانده ام به امید طلوع صبح
شاید شبی سحر بشود انتظار من

باید که از حصار زمانه گذر کنم
تا پر کند زمین و زمان را شعار من

چون آتشی زبانه کشد سوز عاشقی
آتش کشد به جان سکوتت شرار من

ای شعر ناسروده کجا مانده ای کجا
که می چکد غزل به دل بی قرار من

علی نیاکوئی لنگرودی

۹۵/۰۴/۰۳
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران