رنگ ز رخ پریده ی ما را کسی ندید
چهارشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ۱۰:۲۸ ب.ظ
رنگ ز رخ پریده ی ما را کسی ندید
این مرغ پرکشیده ی ما را کسی ندید
چون دود در سیاهی شب گم شد از نظر
خواب ز سرپریده ی ما را کسی ندید
بسیار صید جسته که آمد به جای خویش
اما دل رمیده ی ما را کسی ندید
پنهان ز چشم غیر به کنجی گریستیم
اشک به رخ دویده ی ما را کسی ندید
اغیار محو چاک گریبان او شدند
پیراهن دریده ی ما را کسی ندید
خاری که رفته بود به پا زود چاره شد
خار به دل خلیده ی ما را کسی ندید
گلچین رسید و دست به یغما گشود و رفت
گل های تازه چیده ی ما را کسی ندید
مانند نخل موم که بندد ثمر به خود
یک میوه ی رسیده ی ما را کسی ندید
دامان تر به اشک ریا پاک شسته شد
کالای آبدیده ی ما را کسی ندید
دیوان عمر را دو سه روزی ورق زدیم
ابیات برگزیده ی ما را کسی ندید...
محمد قهرمان
۹۵/۱۲/۱۸